_____________________
هرمایینی =#
هری=@
رون=*
هاگرید=&
_____________________
*:بله پس چی هری خان فک کردی فقط خودت رل داری و هر شب میرین جنگل ممنوعه میری آداب معاشرت...(منظور جناب مثلا با ادب همون س. ک. س هستش) (با حالت تمسخر)
#: هری تو هم (با تعجب)
@: ام چیزه م.من، اصلا چرا خودت رو نمیگی داشتی تو دستشویی طبقه ی پنجم معجون اژدها ی آبی رو درست میکردی بخوری بچت سقط بشه
رون پشت چشمی نازک میکنه و با حالت تمسخر میگه
*: حالا پدرش شاهزاده ی کدوم قصه اس
#: رون تو دهنت رو ببند وگرنه......
درهمین موقع صدای آه و ناله ها بالا میره و حرف هرمایینی نصفه میمونه
صدا از داخل کلبه ی هاگرید: آه دارم ارضا میشم اوف آی
درهین موقع رون در کلبه ی هاگرید که تازه متوجه شده بودن لاش باز بود رو باز کرد و بچه ها دیدن هاگرید روی کاناپه خوابش برده و توی تلوزیون فیلم س.ک.سی نشون میده و صدای اونه
*: خیلی دوس داشتم ک.ی.ر هاگرید رو ببینم (با افسوس)
#: حرف بیخود نزن رون بیاین بریم تا هاگرید بیدار نشده
و به سمت در حرکت میکنن ام همینکه میخوان برن فشار باد در با صدای بدی کوبیده میشه و هاگرید ترسیده و با چشمای خواب آلود و قرمز شده دو متر می پره هوا (فکر کنین هاگری با اون قدش دو متر بپره هوا اونجوری تا کره ی ماه میره و برمیگرده🤣🤣) هاگرید که حسابی ترسیده بود رو به بچه ها میگه................
پارت بعد رو فردا میدم بوس بهتون💋😘